آشنایی با انواع اختلال اضطراب و ملاک های تشخیصی آنها
اضطراب به معنی ترس یا تشویش نامتناسب با موقعیت است. در طبقه بندی اختلالات اضطرابی ، شش اختلال اصلی و مهم ، به صورت جداگانه تعریف شده که عبارتند از : اختلال اضطراب جدایی ، اضطراب اجتماعی (جمعیت هراسی ) ، هراس اختصاصی ( فوبیا ) ، اختلال پانیک ( وحشت زدگی ) ، گذر هراسی و اختلال اضطراب فراگیر.
فهرست اصلی مقاله:
اختلال اضطراب اجتماعی (جمعیت هراسی) (SAD)
اختلال اضطراب جدایی
احتمالاً اصطلاح اضطراب جدایی را قبلاً در مورد کودکان بسیار خردسالی که به مادر خود میچسبند ، شنیدهاید. این حالت بین ۸ ماهگی تا نهایت دو سالگی در کودکان وجود دارد و مشکل به حساب نمیآید ، بلکه بخشی از فرایند رشد روانی آنهاست. نیاز است که مادر در این دوره همیشه در دسترس باشد تا احساس امنیت بنیادی در کودک شکل بگیرد.
اما منظور از اختلال اضطراب جدایی در اینجا ، در بزرگسالی است و این دو با اینکه نامگذاری یکسانی شدهاند ، نباید اشتباه گرفته شوند.
اضطراب جدایی ، اختلالی است که شخص ، در موقعیت جدایی از اشخاص یا مکانهای خاص که نسبت به آنها دلبستگی دارد ، دچار اضطراب بیش از حد میشود.
طبق آمار حدود یک سوم از کسانی که در بزرگسالی مشکل اضطراب جدایی دارند ، در کودکی هم این مشکل را داشتهاند ، ولی دو سوم باقیمانده ، در بزرگسالی دچار این حالت شدهاند.
معیارهای تشخیص اضطراب جدایی چه هستند ؟
در یک بازه زمانی حداقل شش ماهه ، وجود سه تا از نشانههای هشت گانه زیر ، وجود این اختلال را تایید میکند :
۱- ناراحتی زیاد و مکرر در مواقعی که از منزل یا افراد دلبسته جدا شده یا احتمال جدایی میدهد.
۲- نگرانی مفرط و مداوم در مورد از دست دادن یا آسیب دیدن احتمالی افرادی که دلبستگی عمدهای نسبت به آنها وجود دارد. ( مثل بیماری ، حوادث طبیعی ، تصادف یا مرگ )
۳- نگرانی مفرط و مداوم در مورد وقوع رویدادی ناخواسته که موجب جدا شدن از فرد میشود که دلبستگی عمده نسبت به آن وجود دارد. ( مثل گم شدن ، ربوده شدن ، تصادف ، بیماری )
۴- بیمیلی یا امتناع مداوم از بیرون رفتن ، دور شدن از منزل ، مدرسه رفتن ، سر کار رفتن یا هر جای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
۵- بیمیلی یا ترس مفرط و مداوم از تنها ماندن یا ماندن بدون حضور افراد مورد دلبستگی در خانه یا مکانهای دیگر.
۶- بیمیلی یا امتناع مداوم از خوابیدن در مکانی به غیر از منزل ، یا بیمیلی یا امتناع مداوم از خوابیدن بدون قرار داشتن در نزدیکی فردی که دلبستگی عمده نسبت به او وجود دارد.
۷- کابوسهای مکرر شبانه که موضوع آنها جدایی است.
۸- بروز نشانههای جسمی در هنگام جدایی یا احتمال جدایی در مورد افرادی که دلبستگی عمده نسبت به آنها وجود دارد. منظور از علائم جسمی سردرد ، درد شکم ، تهوع ، استفراغ و … است.
علائم جسمی ناشی از اضطراب چه هستند ؟
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
اختلال هراس اختصاصی یا فوبیا
هراس به ترس مفرط از یک موقعیت ، وضعیت یا شیئی خاص اشاره دارد. چهار حوزه کلان بیشترین اشکال فوبیا را تشکیل میدهند. حیوانات ، محیطهای طبیعی مثل کوه و دره و دریا و رود و … ، خون یا تزریقات یا جراحت ، موقعیتی مثل آسانسور و هواپیما و فضاهای بسته و … .
ملاکهای تشخیص اختلال هراس اختصاصی یا فوبیا چه هستند ؟
برای تایید وجود اختلال هراس ، ۵ شرط زیر باید برقرار باشد :
۱- ترس یا اضطراب چشمگیر درباره یک موقعیت یا شیئی خاص.
۲- این موقعیت یا شیء خاص ، تقریباً همیشه سبب برانگیخته شدن بلافاصله ترس یا اضطراب میشود.
۳- بیمار از روبرویی با موقعیت یا شی فرار کند یا ترس و اضطراب را تحمل کند.
۴- ترس یا اضطراب مربوطه ، بسیار نامتناسب با خطر واقعی شی یا موقعیت باشد.
۵- ترس یا اضطراب مربوطه حداقل ۶ ماه دوام داشته باشد. (مقطعی نباشد)
درمان هراس اختصاصی یا فوبیای خاص
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
اختلال اضطراب اجتماعی (جمعیت هراسی) (SAD)
منظور از اضطراب اجتماعی ، ترس یا اضطراب شخص در موقعیتهای اجتماعی مثل صحبت کردن در جمع ، ملاقات با افراد جدید ، غذا خوردن یا نوشتن در حضور دیگران است. شخص بابت رفتار خود احساس شرمساری و حماقت دارد.
اکثریت افراد ، در چنین موقعیتهایی مقداری از ترس یا اضطراب را تجربه میکنند ولی وجود اختلال به معنای شدید بودن این حالت است ، طوری که باعث فرار شخص از موقعیت شود یا در صورت اجبار ، بسیار عذابآور باشد.
ملاکهای تشخیصی اختلال اضطراب اجتماعی چه هستند ؟
شش شرط زیر ، برای تایید اختلال اضطراب اجتماعی لازم است :
۱- ترس یا اضطراب زیاد درباره یک یا چند موقعیت اجتماعی که در آنها شخص مورد توجه یا دقت دیگران است. ( مکالمه یا ملاقات با افراد غریبه ، مشاهده شدن هنگام غذا خوردن یا نوشیدن و سخنرانی )
۲- فرد میترسد که به واسطه انجام کاری یا بروز اضطرابش ، برداشت منفی از او شود. (احمق به نظر آمدن ، مسخره شدن ، طرد شدن ، شرمسار شدن ، مورد اهانت قرار گرفتن)
۳- شخص همیشه در آن موقعیت دچار ترس شود.
۴- واکنش شخص به این ترس فرار از موقعیت باشد یا اگر ناچار است ، بسیار تحت فشار و مضطرب باشد.
۵- ترس شخص بسیار نامتناسب با موقعیت باشد.
۶- ترس یا اضطراب ، حداقل یک بازه شش ماهه دوام داشته باشد.
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
اختلال پانیک (وحشت زدگی)
اختلال پانیک به حالتی گفته میشود که شخص ، اضطراب را با شیب تند و در زمان کوتاه و به مقدار زیاد تجربه میکند. این حمله اضطراب ، به دنبال خودش نشانههای جسمی هم ایجاد میکند. بدون داشتن سابقه اضطراب یا افسردگی ، امکان پیدایش پانیک وجود ندارد. برای تشخیص پانیک ابتدا باید مطمئن شد که مشکل قلبی ، ریوی یا عروقی وجود نداشته باشد و تنها در این صورت میتوان تشخیص پانیک داد. با اینکه پانیک برای شخص تجربه کننده آزاردهنده است ولی در واقع هیچ گونه خطری ندارد.
ملاکهای تشخیصی اختلال پانیک چه هستند؟
حمله سریع و شدید ترس و اضطراب که اولاً چهار مورد از ۱۳ مورد نشانههای زیر را داشته باشد و ثانیاً یکی از دو شرط قید شده ، برقرار باشد:
۱- تپش قلب ، کوبش قلب یا افزایش ضربان قلب
۲- تعریق
۳- لرزش یا احساس تکان خوردن
۴- احساس تنگی نفس یا نرسیدن هوا
۵- احساس خفگی
۶- درد یا ناراحتی در قفسه سینه
۷- تهوع یا درد و ناراحتی در ناحیه شکم
۸- احساس گیجی ، بیثباتی ، منگی یا غش (کلمه احساس ، دلالت بر غیر واقعی بودن این حالت دارد)
۹- احساس گرما یا لرز
۱۰- احساس خواب رفتگی یا سوزن سوزن شدن در بدن
۱۱- مسخ واقعیت یا مسخ خویشتن (مسخ واقعیت یعنی احساس غیر واقعی بودن و مسخ شخصیت یعنی احساس جدا شدن از خود)
۱۲- ترس از دست دادن کنترل یا دیوانه شدن.
۱۳- ترس از مردن
علاوه بر وجود حداقل چهار مورد از موارد بالا ، حداقل یکی از دو شرط هم باید تامین شود :
الف) نگرانی و مشغولیت ذهنی مداوم در مورد بروز حملات پانیک دیگر یا پیامدهای آن حمله.
ب) انجام رفتارهایی بابت جلوگیری از حملات پانیک بعدی (مثل ورزش نکردن یا هر رفتاری که شخص احتمال میدهد ، باعث پانیک شود)
درمان اختلال پانیک یا حمله وحشت
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
اختلال گذر هراسی
گذر هراسی به ترس و اضطرابی اطلاق میشود که شخص به دلایل زیر ، از حضور در مکانهای عمومی یا وسایل حمل و نقل عمومی یا مکانهای شلوغ یا … پرهیز میکند. این دلایل ممکن است نگرانی از گیر افتادن هنگام بروز خطر و دشوار بودن فرار باشد ، یا اشخاصی که حمله پانیک را تجربه میکنند ، میترسند که در این گونه مکانها ، شرایطی پیش بیاید که باعث شرمندگی و خجل شدن آنها شود. در ادامه ، ملاکهای تشخیصی شرح داده میشود. در DSM-5 این ملاکها برای افراد غیرمتخصص کمی گیج کننده و پیچیده است. به همین دلیل این ملاکها سادهسازی شده و مختصر و مفید آورده شده اند.
ملاکهای تشخیص گذر هراسی چه هستند ؟
چهار شرط زیر ، تایید کننده وجود اختلال گذر هراسی هستند.
الف) شرط زمانی: علائم باید حداقل ۶ ماه دوام داشته باشند.
ب) شرط موقعیتی: حداقل دو تا از این ۵ موقعیت باید موجب ترس در شخص شوند.
۱- استفاده از وسایل نقلیه عمومی مثل تاکسی ، اتوبوس ، قطار ، کشتی یا هواپیما
۲- حضور در فضاهای باز مثل پارکینگهای بزرگ ، مراکز خرید ، پلها ، استادیوم و…
۳- حضور در فضاهای بسته مثل فروشگاهها ، سالن تئاتر ، سینما
۴- ایستادن در صف یا حضور در مکانهایی شلوغ
۵- تنها ماندن خارج از خانه
ج) شرط علتی: علت ترس از این موقعیتها ، یا نگرانی از گیر افتادن و ناتوانی در فرار ، هنگام بروز خطر احتمالی باشد و یا ترس از بروز حمله پانیک یا مشابه آن در موقعیت که باعث خجالت زده شدن و شرمساری شود.
د) شرط شدتی: ترس و اضطراب باید نامتناسب با موقعیت باشد ، یعنی آن موقعیت خاص برای اکثریت مردم ترسناک نباشد یا حداقل دچار ترس جدی نشوند.
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
اختلال اضطراب فراگیر(GAD)
در یک نگاه کلی و از نظر جنس و ماهیت ، میتوان اختلالات اضطرابی را به دو نوع اضطراب با عامل خاص و اضطراب با عامل عام ، دستهبندی کرد. اضطراب فراگیر یا اضطراب عمومی ، نوع دوم گروه اختلال اضطرابی است. یعنی وقتی اضطراب شخص ، محدود به یک یا چند عامل خاص نیست و هر سوژه کوچکی میتواند اضطراب شخصی را فعال کند.
ملاکهای تشخیص اختلال اضطراب فراگیر چه هستند ؟
برای تایید وجود اضطراب فراگیر ، هر سه شرط زیر ، در یک بازه حداقل ۶ ماهه ، باید برقرار باشند.
الف) وجود اضطراب و نگرانی مفرط (انتظار همراه با تشویش) که درباره فعالیتها و وقایع مختلفی مثل شغل ، تحصیل و مشابه اینها باشد.
ب) شخص معترف است که کنترل این نگرانی برای او دشوار است.
ج) این اضطراب و نگرانی باید حداقل ۳ تا از ۶ نشانه زیر را داشته باشد.
۱- بیقراری یا احساس برانگیختگی یا بیتابی.
۲- زود خسته شدن.
۳- اشکال در تمرکز یا احساس خالی شدن ذهن.
۴- تحریک پذیری.
۵- تنیدگی عضلانی
۶- اختلال در خواب (مشکل در به خواب رفتن ، حفظ تداوم خواب یا خواب همراه با بیقراری و عدم رضایت از خواب)
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
درمان اختلالات اضطرابی
درمان اصلی و قدیمی اختلالات اضطرابی،استفاده ازقواعد رفتاردرمانی کلاسیک است که توسط روانشناسانی مثل پاولوف،جان واتسون،اسکینروهمفکرانشان پایه ریزی شد.بنیاد رفتار درمانی برایجاد اختلالات توسط شرطی شدن و درمان به وسیله شرطی زدایی با روش های مواجهه سازی است.
اختلالات اضطرابی که عامل خاصی در ایجاد ترس ، نقش دارد ، با روش درمانی «مواجهه سازی» قابل درمان هستند.
اما در مورد اختلال اضطراب فراگیر ، به دلیل عام بودن علت ترس ، امکان مواجههسازی وجود ندارد و منطق و روش درمانی دیگری روی آن کارساز است که در ادامه شرح داده میشود.
به غیر از روش مواجهسازی تدریجی که همیشه در برطرف کردن نشانههای اضطراب با عوامل خاص ، کار میکند ، تشخیص و درمان عوامل بنیادیتر سازنده اختلال هم بسیار مهم است. به عنوان مثال ، درمان کامل پانیک ، علاوه بر رفع نشانههای پانیک ، شامل کاهش سطح کلی اضطراب هم میشود.
دارو درمانی هم اثر بسیار مثبتی در درمان اختلالات اضطرابی دارد.
در شکل کلان درمان اختلالات اضطرابی با روش رفتار درمانی (در شکل کلاسیک یا نسل اول و نسل سوم رفتار درمانی) ، بهترین نتایج را در قیاس با سایر روشها داشته است (جهت آشنایی با رفتار درمانی ، به قسمت آشنایی با مکاتب و روشهای اصلی در روان درمانی مراجعه کنید)
سرفصل های اصلی درمان اختلالات اضطرابی:
مواجهه,مواجهه تدریجی و غرقه سازی چه هستند؟
درمان هراس اختصاصی یا فوبیای خاص
درمان اختلال پانیک یا حمله وحشت
علائم جسمی ناشی از اضطراب چه هستند ؟
مواجهه,مواجهه تدریجی و غرقه سازی چه هستند؟
مواجهه سازی چیست ؟
مواجهه سازی یکی از محکمترین قواعد در روان درمانی است. این قانون میگوید که «از هر چیزی بترسیم ، اگر به اندازه کافی با آن مواجهه کنیم (روبرو شویم) ، دیگر نمیترسیم». دو روش مختلف در مواجهسازی وجود دارد ، روش «غرقه سازی» و روش «مواجه سازی تدریجی یا پلهای».
یک چرخه کامل مواجهه شامل مواجهه با عامل ترس ، ایجاد ترس و بالا رفتن ترس و اضطراب تا بالاترین حد ممکن ، صبر و تحمل ترس (معمولا از چند دقیقه تا حدود نیم ساعت) ، فروکش کردن ترس تا محدود کمتر از نصف و پایان ، میشود.
غرقه سازی چیست ؟
غرقه سازی (غرق کردن در ترس) به معنی مواجهه کامل و ناگهانی با عامل ترس است. به عنوان مثال شخصی از اختلال هراسی اختصاصی رنج میبرد و سوژه ترس او گربه است. در روش غرقه سازی ، او را با گربه در یک اتاق نگه میدارند و آنقدر صبر میکنند تا ترس در شخص فروکش کند. این مدت ممکن است چند ساعت طول بکشد. امروزه به دو دلیل ، خیلی کم از غرقه سازی استفاده میشود. یکی اینکه درد و رنج زیادی را به شخص وارد میکند و دوم اینکه زیاد پیش میآید که نشانههای بیماری بعد از مدتی برگردند.
مواجهه سازی تدریجی چیست ؟
اگر غرقه سازی مانند یک آسانسور است ، مواجهه سازی به شکل یک پلکان عمل میکند. روان درمانگر با جلب توافق مراجع ، مراحلی را برای مواجهه سازی انتخاب میکند که از کمترین ایجاد ترس تا بیشترین ایجاد ترس ، طبقهبندی میشوند. تعداد طبقهها بهتر است بین ۳ تا نهایتاً ۹ طبقه باشد.
نقطه شروع ایجاد موقعیت با کمترین عاملیت در ایجاد ترس است و به تعداد کافی باید انجام شود. هر زمان که دیگر موقعیت برای شخص ، ترسآور نبود (مثل قله فتح شده) سراغ پله بعدی میرویم و همینطور تا بالاترین سطح ادامه میدهیم.
همان مثال فوبیای گربه را که در غرقسازی آوردیم ، اگر بخواهیم به روش مواجهه سازی درمان کنیم، باید ابتدا مراحل مواجهه را طراحی یا انتخاب کنیم. بسته به شدت ترس مراجع ، نقطه شروع میتواند از حتی تماشای فیلم گربهها تا نزدیک شدن به گربهها در چند متری باشد و مرحله پایانی میتواند غذا دادن به گربه در نزدیکترین فاصله ممکن باشد.
کارکرد مواجهه سازی ، کرخت کردن و بیتفاوت کردن نواحی ادراک ترس در مغز نسبت به عامل ترس است. درمان از طریق مواجهه سازی تدریجی ، بسیار ماندگار و موثر است.
درمان اختلال اضطراب جدایی
بعد اول در درمان ، این است که طبق اصول رفتار درمانی (که درمان اصلی اختلالات اضطرابی است) آنچه مهم است ، کنترل و مدیریت رفتار است. روش مواجهه سازی طبق همین منطق عمل میکند و منظور از مدیریت رفتار ، در موقعیت ترسآور و فرار نکردن تا فروکش کافی اضطراب است.
در اضطراب جدایی ، عامل ترس دور شدن از اشخاص یا مکانهای مورد علاقه است. در اینجا ، مواجهه به این شکل انجام میشود که پلههای مواجهه را از حداقل ، که میتواند دوری به مدت یک یا چند ساعت باشد تا حداکثر که دور شدن به مدت چند شبانه روز یا بیشتر است ، چیدمان میکنیم. سپس شخص به شکل روزانه این مواجهه را تمرین میکند. اثر این تمرینات ، ظرفیت روانی شخص را برای دور شدن افزایش میدهد.
رابطه اختلال شخصیت وابسته و اختلال اضطراب جدایی
بعد دوم درمان ، بررسی زمینههای شخصیتی فرد و رابطه آن با اضطراب جدایی است. یکی از روابط پررنگ ، رابطه ضعف شخصیتی با اضطراب جدایی است.
اختلال شخصیت وابسته ، به شخصی اطلاق میشود که نمیتواند به تنهایی زندگی کند و همیشه باید به شخص قویتری بچسبد. علت این وابستگی ، ناتوانی در انجام امور و کارهای خود به تنهایی است. شخصی که دچار اضطراب جدایی است ، الزاماً شخصیت ضعیفی مشابه یا به شدت اختلال شخصیت وابسته ندارد ، اما یکی از زمینههای اصلی بروز ترس از جدایی ، وابستگی است. وقتی شخصی همه یا عمده زندگیش به شخص دیگری وابسته است ، طبیعی است که نگران از دست دادن یا آسیب دیدن او باشد و همین نگرانی ، در شکل اضطراب جدایی خود را نشان میدهد. درمان وابستگی ، بسیار دشوار است و در واقعیت ، اغلب شخص وابسته ، وابسته میماند. در حالتی که اضطراب جدایی در بستر وابستگی شخصیتی شکل گرفته باشد، شانس درمان بسیار پایین میآید. (جهت مطالعه بیشتر ، به قسمت اختلالات شخصیتی ، اختلال شخصیت وابسته مراجعه کنید)
تجربه مرگ یا آسیب نزدیکان در گذشته و اضطراب جدایی در حال
ما محصول تجربههایمان هستیم. مطالعات روی مغز نشان داده که تجربیات منفی ، اثر عمیقتر و ماندگارتری روی ما میگذارند. بسیاری موارد نقطه شروع اضطراب جدایی ، تجربه یک تروما (حادثه شدید و ناگهانی که منجر به مرگ یا آسیب جدی میشود) در مورد یکی از عزیزان شخص است.
مادری که یکی از فرزندانش را در تصادف از دست داده ، کاملاً مستعد بیماری اضطراب جدایی در مورد فرزند دیگرش میشود. البته این قانون نیست ، در روانشناسی ، خود رویدادها به تنهایی مهم نیستند ، اثر رویدادها بر ما مهم هستند. اینکه یک رویداد روی افراد مختلف ، اثر مختلف میگذارد ، به دلیل تفاوت در شخصیت و نگرش افراد است. در این موارد ، تمرکز روی حادثه رخ داده از طرف درمانگر و درک اثر آن روی اختلال ، بسیار مفید است .با نرمال شدن رخداد برای فرد (به معنی پذیرش رخداد و تبدیل آن از یک فاجعه به یک رخداد دردناک قابل تحمل و قابل هضم) ، رها کردن اشخاص مورد دلبستگی ، کار راحتتری خواهد بود.
افکار مزاحم یا افکار وسواسی در اضطراب جدایی
یکی از عواملی که احساسات ما را میسازند ، افکار ما هستند. بخشی از افکار ، خود آیند (به معنی خارج از کنترل ارادی) هستند. منظور از افکار هم ، گفتگوی درونی با خودمان یا تصاویر ذهنی است که در ذهن میسازیم. منظور از افکار خود آیند که پسوند منفی هم معمولاً دنبال آن میآید ، تجربه ناخواسته گفتگوها یا تصاویر ذهنی ترسناک و آزاردهنده (افکار مزاحم) است. در مورد خاص اضطراب جدایی ، شخص حول فرد مورد دلبستگی ، دچار افکار منفی یا مزاحم میشود. این افکار منفی نقطه آغاز چرخه افکار منفی ، احساس ترس و رفتار چسبندگی هستند. «مهارت مدیریت افکار مزاحم» کمک بسیار بزرگی به بیمار است تا اختلال را از سرچشمه بخشکاند (در قسمت مقالات ، در مورد افکار مزاحم و درمان آن ، مقاله گذاشته شده است)
درمان هراس اختصاصی یا فوبیای خاص
یکی از سادهترین درمانها ، درمان هراس است و صرفاً با اجرای روش مواجهه سازی تدریجی ، هر نوع هراس و ترس بیمارگونی قابل برطرف شدن است. تمام سختی درمان فوبیا ، جلب رضایت و همکاری و ایجاد انگیزه در فرد است در جهت مواجهه با ترسش.
آیا اطلاعات و آگاهی در مورد سوژه ترس ، ترس را از بین میبرد ؟
نکته مهم این است که در درمان هراس و سایر اختلالات اضطرابی که عامل ترس خاص است ، شناخت به معنی دانستن و آگاه شدن خیلی به کار نمیآید. یعنی اینکه شخص بداند که عامل ترسش خطرناک نیست ، ترسش را از بین نمیبرد. علت این امر این است که ترسهای ما ، در بخش قدیمی مغز یا مغز پایه (این ساختارها به رنگ خاکستری تیره دیده میشوند) ذخیره میشوند و آگاهیهای شناختی ما در لایههای جدیدتر و بالاتر مغز یا «کرتکس» (ساختارهای چین خورده و به رنگ خاکستری روشن که به شکل دو نیمه است) اثر میگذارند. به عنوان مثال برای شخصی که هراس در مورد آسانسور دارد ، آگاهی از امنیت آسانسور ، آمار خرابیها ، امکان دریافت کمک و… خیلی کمک کننده نیست. این آگاهیها صرفاً احتمال رفتار شجاعانه و سوار شدن در آسانسور را افزایش میدهند ، آنچه درمان را امکانپذیر میکند رفتار سوار شدن و مواجهه کردن با ترس است.
مواجهه,مواجهه تدریجی و غرقه سازی چه هستند؟
درمان اختلال اضطراب اجتماعی
عامل ترس در اضطراب اجتماعی ، به شکل مکان و بدون پرداخت به جزئیات ، یک عامل خاص است و در شکل خالص و ساده شده ، ترس از قضاوت شدن توسط دیگران است.
به همین دلیل روش مواجههسازی روی آن کار میکند. یعنی شخص باید شجاعانه خودش را در موقعیتهایی که نیاز دارد حضور پیدا کند ولی ترس مانعش میشود ، قرار دهد. پیشتر شرح داده شد که مواجهه سازی تدریجی چگونه انجام میشود ، طبق همان روش از موقعیتهای سادهتر مواجهه کردن شروع میشود و تا سختترین موقعیتها ادامه پیدا میکند.
مواجهه,مواجهه تدریجی و غرقه سازی چه هستند؟
رابطه اعتماد به نفس و اضطراب اجتماعی
بیشتر اختلالات بالینی ، روی یک مشکل شخصیتی سوار هستند. حل مشکل زیربنایی هم لازم است تا هم نشانهها عود نکنند (برنگردند) و هم درمان عمق بیشتری پیدا کند. اما در درمان بیمار اضطراب اجتماعی نقطه شروع ، کار روی افزایش اعتماد به نفس نیست. در شروع از مواجهه برای کاهش مستقیم نشانهها استفاده میکنیم. با شروع کاهش نشانهها و بهبود نسبی ، میتوان روی اعتماد به نفس و زمینههای بیماری هم کار کرد.
درمان اختلال پانیک یا حمله وحشت
درمان پانیک ، سه بعد اصلی دارد. اول یادگیری واکنش رفتاری مناسب هنگام شروع حمله. یادگیری تکنیک تنفس در فضای بسته و سوم کاهش سطح کلی اضطراب و برطرف کردن علت زمینهای هرچه که باشد. به علاوه این سه مورد استفاده از تکنیک «تن آرامی» یا «ریلکسیشن» هم مفید است. (جهت مطالعه در مورد تن آرامی ، به قسمت مقالهها مراجعه کنید)
هنگام حمله پانیک ، واکنش مناسب چیست ؟
درادامه میخوانید:
القا یا احضار پانیک چیست ؟/تنفس در پاکت برای کاهش پانیک/درمان پانیک از طریق کاهش سطح اضطراب
پانیک اختلالی با عامل خاص است. اما این عامل خاص چیست ؟ پاسخ خود پانیک است. به عبارتی پانیک ، ترس از ترس است. شخص نشانههای جسمی که کاملاً هم خودکار رخ میدهند را تجربه میکند و اضطراب وجودش را فرا می گیرد
. تا اینجا ترس یک واکنش اولیه است که آن را ترس مرتبه اول مینامیم. پس از حالت جسمی و ترس مرتبه اول خود ، دوباره میترسد که این ترس خودش به عنوان یک عامل عمل میکند و ترس را افزایش میدهد. ترس از ترس مرتبه اول را ، ترس مرتبه دوم مینامیم.
بیشتر بیماران پانیک هنگام حمله ، با دستپاچگی سعی در کنترل حمله یا پنهان کردن نشانههای جسمی آن میکنند که اولاً امکانپذیر نیست و دوماً وضعیت را پیچیدهتر و زمان حمله را طولانیتر میکند.
به عبارت ساده ، هنگام پانیک ، بهترین کار ، هیچ کاری نکردن است. این هیچ کاری نکردن و صبر ، مثل روش مواجهه سازی عمل میکند و مغز را نسبت به پانیک ، کرخت و بیتفاوت میکند.
القا یا احضار پانیک چیست ؟
بیمار برای درمان نیاز به کسب تجربه جدید و موفق در جهت تغییر روش برخورد با پانیک دارد. روش اشتباه جنگ با پانیک در جهت شکست دادن یا پنهان کردن یا کنترل آن است و روش درست ، صلح با پانیک و پذیرش آن است به عنوان چیزی که آزاردهنده هست ولی خطرناک نیست.
در جهت کسب این تجربه ، اگر بتوان در محیط کلینیک به روشهایی (مثل بالا بردن ضربان قلب یا تمرکز روی افکار ترسناک یا تنفس با ریتم تند یا هر روشی که مراجع معتقد است میتواند باعث شروع یک پانیک شود) ، به بیمار پانیک را القا کنیم یا اصطلاحا پانیک را احضار کنیم ، و با تشویق و تایید و راهنمایی و همراهی بیمار را به انجام روش درست که همان صبر است ، ترغیب کنیم ، آنگاه بیمار برای اولین بار ، تجربه میکند که پانیک میآید و میرود و نیازی هم نیست که هیچ کار خاصی انجام دهد.
این تجربه میتواند پایه و اساس تجربههای موفق در خارج از کلینیک باشد.
تنفس در پاکت برای کاهش پانیک
یکی از نشانههایی که هنگام پانیک بروز میکند ، احساس خفگی است. (الزاماً همه این نشانه را تجربه نمیکنند.) در واکنش به این احساس خفگی ، شخص شروع به تنفس با ریتم تند میکند که این کار سطح اکسیژن را در خون بالا میبرد. در کمال شگفتی ، احساس خفگی بابت کمبود اکسیژن نیست و هنگام حمله ، سطح اکسیژن در خون ، بالاتر از حد عادی است. به همین دلیل تنفس در یک سیکل بسته ، کمک میکند تا با جلوگیری از رسیدن اکسیژن مازاد به خون ، تعادل اکسیژن و دی اکسید کربن برقرار شود و حمله در زمان کوتاهتری پایان یابد. برای ایجاد این فضای بسته میتوان درون یک پاکت کاغذی یا نایلون تنفس کرد. در حالت نبود پاکت ، دو دست را به حالت قنوت ، جلوی دهان و بینی میگیریم طوری که فضای بستهای جلوی دهان و بینی ایجاد شود که عملکردی شبیه به همان پاکت را دارد.
درمان پانیک از طریق کاهش سطح اضطراب
از نظر فیزیولوژی ، علت پانیک ، فرسایش و حساس شدن سیستم سمپاتیک بدن است. (سیستم سمپاتیک ، سیستم هشدار خطر بدن و آمادهسازی آن برای فرار یا جنگ است) این فرسایش ، نتیجه تجربه اضطراب به مقدار زیاد است. چه در یک دوره زمانی طولانی و با شدت متوسط باشد و چه در یک دوره کوتاه ولی با شدت بالا. بهترین استعاره برای درک ماهیت پانیک ، معادل کردن آن با سیستم ایمنی خودرو و یا دزدگیر خودرو است. اگر سیستم دزدگیر روی حساسیت بالا تنظیم شده باشد و یا به هر علت نقص داشته باشد ، با کوچکترین تحریک و ارتعاشی هشدار میدهد. پانیک هم هشدار بیدلیل سیستم امنیتی بدن است. به همین دلیل ، بهترین و ماندگارترین درمان ، از بین بردن منبع تغذیه پانیک یا همان کاهش سطح اضطراب است. در دراز مدت بدن دوباره خود را بازیابی میکند و نشانههای پانیک محو میشود.
درمان گذر هراسی
گذر هراسی میتواند همراه با حمله پانیک باشد یا بدون حمله. در صورتی که حمله پانیک هم رخ دهد ، ابتدا باید پانیک درمان شود.
منظور از درمان پانیک در جمله قبل ، این نیست که شخص اصلاً دچار حمله نشود تا بتوانیم سراغ درمان گذر هراسی برویم. منظور این است که آشنایی با پانیک و تلاش در جهت کاهش حملات و مدیریت پانیک از طریق روشهای درمان پانیک ، پیش زمینه ورود به درمان گذر هراسی است.
خروج از انزوا و ورود به دنیای بیرون و زندگی عادی،همان مواجهه سازی است که قرار است پیش برنده درمان باشد.حین مواجهه سازیها هم ممکن است پانیک رخ دهد که چگونگی مدیریت آن و ماندن در موقعیت به جای فرار ، خود عامل درمان است.
مواجهه,مواجهه تدریجی و غرقه سازی چه هستند؟
درمان اختلال پانیک یا حمله وحشت
کمبود اعتماد به نفس و اختلال گذر هراسی
زمینههای مختلفی شامل وجود سایر اختلالات اضطرابی ممکن است ، زیربنای گذر هراسی باشند. ولی مشکلات شخصیتی مثل کمبود اعتماد به نفس ، رابطه پررنگی با بسیاری اختلالات اضطرابی یا انواع افسردگی و در اینجا با اختلال گذر هراسی دارد. در نظر گرفتن مشکل اعتماد به نفس و کار روی آن حین درمان و بعد از چند جلسه مواجهه ، اهمیت زیادی در نتیجه و ماندگاری درمان دارد. چنانچه هر عامل دیگری هم نقش اختلال زیرین را داشته باشد ، نیاز است روی آن کار شود.
درمان اختلال اضطراب فراگیر
درادامه می خوانیم:
آیا درمان شناختی رفتاری (CBT) روی اضطراب فراگیر موثر
چرا درمانهای شناختی ، روی اضطراب فراگیر موثر نیستند ؟
باور مثبت به نگرانی و اختلال اضطراب فراگیر
درمان اضطراب فراگیر ، به دلیل عام و متنوع بودن سوژههای اضطراب ، منطق درمانی متفاوتی را میطلبد. درمان روانکاوی چه در شکل کلاسیک خود و چه دنباله های جدیدتر آن (مثل روانپوشی کوتاه مدت) موفقیتی در درمان اضطراب فراگیر نداشتند. رفتار درمانی کلاسیک با تکنیک و روش اصلی خود یعنی مواجهه سازی ، با اینکه در مورد سایر اختلالات اضطرابی خوب عمل میکند ، ولی در مورد اضطراب فراگیر امکان اجرایی ندارد.
درمان وجود گرایی زمانبر است و تغییر نگاه کلان شخص به زندگی و درک معنی زندگی و آرامش ناشی از آن ، هر چند میتواند در ایجاد آرامش کلی شخص تاثیر بزرگی داشته باشد ، ولی چیزی نیست که صرفاً در جلسات درمانی یا در طول دوره درمان امکانپذیر باشد و نیاز به کسب تجربههای شناختی و عینی عمیقی دارد که گاهاً خارج از اراده شخص هم هستند و نمیتوان منتظر آنها ماند و در بهترین حالت هم سالها نیاز است تا انسانها تغییرات بنیادی کنند.
انسان گرایی هم مشابه وجودگرایی ، درمانی بدون ساختار است و مبتنی بر تغییر نگرش کلان شخص در جهت درک مفهوم خودشکوفایی و جایگزین کردن آن به جای تفکر اضطراب آور کمالگرا یا سبک زندگی منفعل محافظه کار. بروز و رشد تفکر خودشکوفا زمانبر است و بسیار پیش میآید که شخص متوجه تفاوت و مرز بین خودشکوفایی و کمالگرایی نیست و برعکس بیشتر خود را تحت فشار میگذارد. (جهت مطالعه بیشتر به قسمت مکاتب و نظریههای اصلی در روان درمانی مراجعه کنید.)
در ادامه به بررسی درمان شناختی -رفتاری که بسیاری از روانشناسان به عنوان درمان اصلی اضطراب فراگیر استفاده میکنند میپردازیم.
آیا درمان شناختی رفتاری (CBT) روی اضطراب فراگیر موثر است ؟
درمان شناختی رفتاری بر درک واقعیت همانطور که هست و بدون اثرگذاری خطاهای شناختی یا ذهنی و محاسباتی ما ، استوار است. هدف درمانگر شناختی رفتاری تقویت تفکر واقعگرا و منطقی در فرد است. روش درمانی CBT برای اضطراب فراگیر ، مبتنی بر محاسبه و داشتن برنامه برای هر حالت ممکن است. به عنوان مثال دانشجویی که مشکل اضطراب فراگیر دارد و نزدیک امتحانات پایان ترم است ، احتمالاً اضطراب بالایی را تجربه میکند. برای کاهش سطح اضطرابش او باید یاد بگیرد محاسبه کند که چقدر واقعاً احتمال دارد اتفاقی که از آن میترسد (افتادن واحد درسی ، نمره پایین ، مشروطی یا…) رخ دهد.
در صورتی که رخداد چه امکانات و گزینههایی برای مدیریت و حل آن دارد به علاوه اینکه به گذشته و ترمهای قبلی فکر کند که آیا مورد مشابهی بوده که پیش بینیهایش درست از آب در نیامده باشد که بتواند به وضعیت فعلی تعمیم دهد و… . سعی بر این است که شخص متوجه خطاهای خود در محاسباتش شود و درک کند که اضطرابش ناشی از این محاسبات غلط است نه اینکه خود موضوع واقعاً ترسناک و پیچیده باشد.
در نتایج آماری و واقعیت ، درمانهای شناختی با پسوند رفتاری یا اشکال دیگر ، حریف اضطراب فراگیر نشدند. در ادامه به علت این عدم موفقیت میپردازیم.
چرا درمانهای شناختی ، روی اضطراب فراگیر موثر نیستند ؟
حداقل سه دلیل بنیادی برای این عدم موفقیت وجود دارد. اول اینکه پیش فرض درمانهای شناختی این است که تغییر در دانستهها یا همان شناختها ، موجب تغییر در احساسات و رفتار میشود. چند دهه تجربه به کارگیری شناخت ، در روان درمانی نشان داد که الزاماً اینطور نیست. درست این است که دانستن ، شرط لازم برای تغییر است ، نه شرط کافی در مورد اضطراب فراگیر هم ، دانستن احتمالات و گزینهها وبررسی سناریوهای ممکن ، مفید است ولی الزاماً باعث تغییر جدی در احساس اضطراب و رفع نگرانی نمیشود.
دوم اینکه نقطه شروع اضطراب در اشخاص دچار اضطراب فراگیر ، «پدیده نگرانی» یا پرداختن به افکار منفی خود در مورد آینده است. افکار منفی در مقابل استدلال و منطق و محاسبه مقاوم هستند.
سوم اینکه مشکل اصلی نه وجود «افکار منفی خود آیند» است و نه وجود باورهای نادرست و غلط یا خطا در شناختها و محاسبات. مشکل اصلی خود نگرانی و به بیان درست تر «باور مثبت به نگرانی» است.
باور مثبت به نگرانی و اختلال اضطراب فراگیر
مفهوم نسبتا مشترکی بین همه درمانهای نسل سوم رفتار درمانی وجود دارد. آدمها خودشان اضطراب ، افسردگی ، وسواس و بسیاری اختلالات دیگر را انتخاب میکنند. سوال ؟ چطور ممکن است کسی درد و رنج را انتخاب کند ؟ پاسخ این است که این انتخاب مستقیم و آگاهانه نیست ، بلکه غیر مستقیم و گاهاً ناخودآگاه است.
نگرانی از جنس فکر است و اضطراب از جنس احساس. این دو پدیده به هم مربوطند ولی دقیقاً یکی نیستند. افراد نگران و به تبع آن مضطرب ، در عمق ناخودآگاهشان ، اعتقاد دارند که نگران بودن (به معنی پیش بینی کردن زیاد و انداختن نورافکن در افقهای دوردست زمانی) میتواند برایشان امنیت و کنترل بر اوضاع را به همراه بیاورد.
احتمال درست بودن پیشبینیهای ما با افزایش بازه زمانی ، کم و کمتر میشود. آنچه یک بیمارGAD باید بداند این است که «دست از پیش بینی بردارد» نه اینکه یاد بگیرد چگونه پیش بینی کند (به سبک شناخت درمانی). وقتی شخص متوجه این رفتار ذهنی خود میشود ،میتواند انتخاب کند که باز هم به نگرانی ادامه دهد که نتیجه این انتخاب ، بروز احساس اضطراب و دچار شدن در تله اضطراب فراگیر است و یا اجازه دهد که زندگی روند طبیعی خود را طی کند و هرجا نیاز شد ، متناسب با شرایط پیش آمده ، واکنش نشان دهد.مثل رانندهای که در شب و در جاده بدون روشنایی در حال رانندگی است. دانستن مسیر کلی و لامپهای اتومبیل که محدوده کوچکی را روشن میکند ، برای طی هر مسافتی کافی است.
هر متری که جلو میرود ، یک متر دیگر از مسیر برایش روشن میشود. هرگز الزامی نیست کل مسیر از قبل روشن باشد تا بتوان رانندگی کرد.
علائم جسمی ناشی از اضطراب چه هستند ؟
رابطه بین روان و جسم ، رابطهای دو طرفه و بسیار پیچیده است ، به طور کلی هر حالت جسمی ناخوشایندی که نتوان علت پزشکی مشخص برایش پیدا کرد ، میتواند یک نشانه روان تنی باشد. هر اختلال روانی نشانههای جسمی مربوط به خود را ایجاد میکند. احتمالاً اختلالات اضطرابی بیشترین نشانههای روان تنی یا «سایکوسوماتیک» را تولید میکند. انواع مشکلات گوارشی در افراد مضطرب بسیار شایع است. سوزش و درد معده ، حالت دل پیچه و اسپاسم روده و مشابه اینها (به شرط نداشتن علت پزشکی) به احتمال زیاد اثر تجربه اضطراب در کوتاه و مخصوصاً دراز مدت هستند. سردرد و احساس بیحالی و خستگی هم نشانههای رایجی هستند. اما بعضی بیماران ، نشانههای خاصتری را تجربه میکنند.
در دستهبندی اختلالات بالینی ، گروهی به نام «اختلالات تجزیه» نامگذاری شده. تجزیه یا مسخ به معنی احساس جدا شدن از خود و به هم ریختن هوشیاری و خودآگاهی شخص است.
«مسخ شخصیت» به نوعی از مسخ گفته میشود که شخص برای لحظاتی احساس میکند غیر واقعی است و نمیتواند وجود خودش را به درستی درک کند.
«مسخ واقعیت» هم نوعی دیگری است که شخص برای لحظاتی محیط خود را به درستی درک نمیکند و متوجه زمان و مکان که در آن قرار دارد نیست. (گروه اختلالات تجزیهای شامل موارد دیگری هم میشود که در اینجا موضوع ما نیست ، در صورت علاقه به قسمت اختلالات بالینی رایج ، اختلالات تجزیهای مراجعه کنید.) حالتهای دیگری مثل احساس منگی در سر یا احساس خالی بودن یا احساس سیال بودن و تصور جدا شدن روح از بدن (مخصوصاً در موقع شروع خواب) هم میتواند جز نشانههای جسمی ناشی از اضطراب باشند.
درمان علائم ناشی از اضطراب چیست ؟
انگیزه مراجعه بسیاری به مراکز خدمات روان درمانی ، صرفاً برطرف کردن نشانههای روان تنی است. مثل بیماری که به پزشک متخصص گوارش ، بابت درد معده مراجعه کرده و نظر پزشک این بوده که مشکل، علت روانی دارد. این دست مراجعان اغلب با سوال «چه کار کنم تا مثلاً معده دردم خوب شود ؟» مراجعه میکنند و به دنبال دریافت پاسخ یا راهکار مستقیم و مشخص هستند.
متاسفانه تا امروز هیچ راه حل مشخص و مستقیمی برای برطرف کردن مشکلات روان تنی پیدا نشده. داروهای روانپزشکی در این موارد ، گاهاً مفیدند ولی بیشتر نقش کنترل کننده دارند تا درمان کننده و با قطع مصرف ، نشانهها برمیگردند.
تمرینی به نام «تن آرامی» یا «ریلکسیشن» در بهبود برخی نشانههای جسمی مفید است.
تن آرامی تکنیکی است مشتق شده از روشهای کهن در چین و هند که با استفاده از انقباض و انبساط عضلات و تنفس عمیق، سطح اضطراب را کاهش میدهد و در دراز مدت نشانههای جسمی را بهبود میبخشد.(جهت آموزش تن آرامی به قسمت مقالات مراجعه کنید. )
اما درمان اصلی و ریشهای ، از بین بردن اضطراب زمینهای است ، که نشانههای جسمی به واسطه آن تولید میشوند. تا زمانی که شخص به هر دلیلی (محیطی ، شناختی یا فیزیولوژیک) سطح بالای اضطراب را تحمل میکند ، ناگزیر نشانههای جسمی هم وجود خواهند داشت. نسبت اضطراب و نشانههای جسمی ، مثل نسبت آتش و دود است. تا آتش هست ، دود هم هست.
اگر مراحل درمان را به قطعات یک دومینو تشبیه کنیم ، علائم جسمی آخرین تکه این دومینو است.
تکه قبل خود احساس اضطراب است. کاهش سطح اضطراب هم نیاز به تغییر در سبک و شیوه برخورد ما با عامل ترس یا همان تغییر در رفتار ماست. تجدید نظر در الگوهای رفتاری ما هم نیازمند تغییر در الگوهای فکری ماست. به زبان ساده تا زمانی که ما به همان شیوه و الگوی اضطراب زای قبلی فکر میکنیم ، به همان شیوه هم عمل خواهیم کرد. (مثل رفتار فرار کردن از عامل ترس بیمارگون به جای مواجهه )و تا زمانی که رفتار نادرست را انجام میدهیم ، اضطراب هم ما را رها نمیکند و تا زمانی که اضطراب هست ، نشانه جسمی ناشی از آن هم هست. رسیدن به آخرین هدف در دومینوی درمان ، مستلزم محقق شدن اهداف پیش نیاز است.
برطرف شدن علائم جسمی ناشی از اضطراب (یا سایر اختلالات روانی) بدون طی کامل روند درمانی و حصول درمان ، امکانپذیر نیست.
آشنایی با اختلالات اضطرابی و ملاک های تشخیصی آنها
تالیف از مسعود کرمی روانشناس بالینی
با مراجعه به فهرست،مقاله در سایرموضوعات مورد نظر را پیدا خواهید کرد.
اختلالات خلقی،اختلالات طیف وسواس،
اختلالات مربوط به کنترل خشم،اختلالات سازگاری وptsd،اختلالات جنسی،اختلالات روانپریشانه،اختلالات شخصیت و…
جهت هماهنگی نوبت به صورت حضوری در شهر اصفهان وتلفنی یا آنلاین از داخل و خارج ایران،به قسمت تماس با ما مراجعه کنید.